اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه

ادای حقوق به امام زمان علیه السلام

اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه

ادای حقوق به امام زمان علیه السلام

امیر المومنین علیه السلام بودند! اما کسی نبود! نشود که امام عصر هم بیایند ولی ما نباشیم.
اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه.
«خدایا! ما را در ادای حقوقی که امام زمان علیه السلام بر ما دارد، یاری فرما!»

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

واکنش پیامبر(ص) به انحرافی درباره شاد زیستن

شفقنا-یکی از لذت ها، لذت شوخی است که در شادکامی و نشاط انسان نقش مهمی دارد. شوخ طبعی با ایمان منافات ندارد و الگویی که دین از زندگی ارائه می دهد، خالی از این موارد نیست، بلکه، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از ویژگی های اهل ایمان را شوخ طبعی آنان می داند: «أَلْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، وَ الْمُنافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ مؤمن خوش برخورد و بذله گو است و منافق، اخمو و خشم جوست».(۱)

 

به گزارش شفقنا، با ورود اسلام به عنوان یک آیین زندگی به حجاز، برخی اهل ایمان، از اموری مانند خندیدن و مزاح کردن، دوری می کردند و زندگی را فقط در نماز و روزه و مناجات می دانستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با این انحراف به مبارزه برخاست و رعایت میانه روی در این امر را سفارش کرد. حضرت فرمود: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم أُمازِحُکُم؛ همانا من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی می کنم».(۲)

 

آن بزرگوار در خطاب دیگری می فرماید:

 

أَما إِنِّی اُصَلِّی وَ أَنامُ، وَ أَصُومُ وَ أَفْطِرُ، وَ أَضْحَکُ وَ أَبْکِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهاجِی وَ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی.(۳)

 

من، هم نماز می خوانم و هم می خوابم، هم روزه می گیرم و هم [در روز]غذا می خورم،

هم می خندم و هم گریه می کنم. پس کسی که از راه و روش من روی گرداند، از من نیست.

 

سیره حضرت این بود که وقتی در جمع دیگران بود، با خنده آنان می خندید. این مطلب را امام علی علیه السلام (۴) و دیگر اصحاب نقل کرده اند.(۵)

 

امام کاظم علیه السلام روایت می کند:

 

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَأْتِیهِ الْأَعْرابِیُّ فَیُهْدِی لَهُ الْهَدِیَّهَ ثُمَّ یَقُولُ مَکانَهُ أَعْطِنا ثَمَنَ هَدِیَّتِنا! فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله، وَ کانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: ما فَعَلَ الْأَعْرابِیُّ لَیْتَهُ أَتانا.(۶)

 

گاهی عربی بادیه نشین خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسید و هدیه ای برای ایشان می آورد و سپس می گفت: «پول هدیه ما را بده.» رسول خدا صلی الله علیه و آله می خندید و هرگاه اندوهگین می شد، می فرمود: «آن اعرابی چه می کند [الان کجاست]! ای کاش دوباره می آمد».

 

بنابراین، یکی از راه های کاهش اندوه، شوخی کردن و خندیدن است. یادآوری خاطرات خنده آور نیز سودمند و راه گشاست.

 

از این گذشته، سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود که دیگران را شاد می ساخت و این گونه از اندوه آنان می کاست. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

 

کانَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحابِهِ إِذا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَهِ و

 

کانَ یَقُولُ: إِنَّ اللّه َ یُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فِی وَجْهِ إخْوانِهِ.(۷)

 

سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این بود که وقتی یکی از اصحاب خود را غمگین می دید، او را به وسیله شوخی کردن، شاد می کرد و می فرمود: خداوند، نفرت دارد از ترش رویی فرد در چهره برادرش.

 

یونس شیبانی می گوید:

 

روزی امام صادق علیه السلام از من پرسید: «شوخی کردن نزد شما چه جایگاهی دارد؟» گفتم: اندک! حضرت فرمود: «فَلا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُداعَبَهَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلی أَخِیکَ وَ لَقَدْ کانَ رَسُولُ اللّه ِ یُداعِبُ الرَّجُلَ یُریدُ أَنْ یَسُرَّهُ؛ پس این گونه نباشید. بی گمان، شوخی از خوش اخلاقی است و بی شک، تو با این کار برادر خود را شاد می کنی. رسول خدا صلی الله علیه و آله با افراد شوخی می کرد و می خواست آنان را شاد کند».۸)

حدّ شوخی کردن

شوخی کردن، مرزهایی دارد که نباید از آن تجاوز کرد. جالب اینکه خروج از این مرزها، اثرگذاری معکوس دارد و موجب ناشادی می شود. به همین دلیل، شناخت این مرزها برای پاسداشت شادکامی مؤثر است.

 

الف) نخست باید توجه داشت که شوخی از مرز حق و صداقت خارج نشود. شوخی نباید به باطل کشیده یا به دروغ آلوده شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

 

لا یُؤْمِنُ عَبْدٌ الْإِیمانَ کُلَّهُ حَتّی یَتْرُکَ الْکِذْبَ فِی مِزاحِهِ.(۹)

هیچ بنده ای به تمام ایمان نمی رسد، مگر آنکه دروغ در شوخی را ترک کند.

به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با تعجب گفتند: «شما با ما شوخی می کنید؟» حضرت فرمود: «إِنِّی لا أَقُولُ إِلاّ حَقاً؛ ولی جز حق نمی گویم.»(۱۰) در جایی دیگر حضرت فرمود: «إنّی و إن داعَبتُکُم فلا أقولُ إلّا حَقّاً؛ هر چند با شما شوخی می کنم، ولی جز حق نمی گویم».(۱۱)

 

بدیهی است که اگر این شرط رعایت شود، شوخی کننده بازخواست نمی شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

 

إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لا یُؤْخَذُ الْمَزّاحَ الصّادِقَ فِی مِزاحِهِ.(۱۲)

همانا خداوند، شوخی کننده ای را که صادق باشد، بازخواست نمی کند.

 

ب) مرز بعدی این است که شوخی نباید با مسخره کردن دیگران همراه باشد. ممکن است برخی با برداشتن وسایل دیگران با آنان شوخی کنند یا از راه ترساندن آنان، شاد شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله امتش را از این گونه شوخی ها نهی می کند و می فرماید:

 

لا یُأْخَذْ أَحَدُکُمْ مَتاعَ صاحِبِهِ لاعِباً وَ لا جادّا فَإِذا أَخَذَ أَحَدُکُمْ عَصا صاحِبِهِ فَلْیَرُدَّها إِلَیْهِ.(۱۳)

 

هیچ یک از شما کالای همراهش را چه به شوخی و چه جدی برندارد.

اگر عصای همراهش را برداشت، باید آن را به وی برگرداند.

عبدالرحمان بن ابی لیلی می گوید:

اصحاب پیامبر برای ما نقل کردند که روزی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حرکت می کردند که یکی از همراهان را خواب ربود. برخی رفتند و طناب وی را برداشتند. وقتی بیدار شد، بی تابی کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی از این جریان آگاه شد، فرمود: «لا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعُ مُسْلِماً؛ برای مسلمان جایز نیست که دل مسلمان دیگری را بلرزاند».(۱۴)

 

ابوالحسن که یکی از اصحاب بیعت عقبه و از اهل بدر است، می گوید:

با رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که کسی برخاست و فراموش کرد کفش خود را بردارد. کسی آن را برداشت. صاحب کفش برگشت و گفت: کفش هایم کجاست؟ مردم به او گفتند: ما آن را ندیدیم! رسول خدا صلی الله علیه و آله بی درنگ فرمود: اینجاست. و سپس فرمود: فَکَیْفَ بِرَوْعَهِ الْمُؤْمِنِ؛ چگونه توانستید دل مؤمنی را بلرزانید؟» گفتند: ای رسول خدا، از سر شوخی چنین کردیم. حضرت در پاسخ آنان دو یا سه بار فرمود: «فَکَیْفَ بِرَوْعَهِ الْمُؤْمِنِ؟ چگونه توانستید دل مؤمنی را بلرزانید؟»(۱۵)

 

نعمان بن بشیر می گوید:همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که کسی روی مرکبش خوابید. کسی رفت وتیری از او برداشت که ناگاه بیدار شد و ترسید. رسول خدا صلی الله علیه و آلهمتوجه شد و فرمود: «لا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِماً؛ برای هیچ کس روا نیست که دل مسلمانی را بلرزاند».(۱۶)

 

ج) مرز سوم، شوخی با نامحرم است. شوخی با نامحرم، زمینه را برای گناه فراهم می سازد. ازاین رو، باید از آن پرهیز کرد. اگر هزینه یک شوخی، دست زدن به گناه باشد، ارزش آن را ندارد که انجام شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

مَنْ فاکَهَ امْرَأَهً لا یَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَهٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عامٍ [فِی النّارِ] وَ الْمَرْأَهُ إِذا طاوَعَتِ الرَّجُلَ فَالْتَزَمَها و أَصابَ مِنْها فاحِشَهً فَعَلَیْها مِنَ الْوِزْرِ ما عَلَی الرَّجُلِ.(۱۷)

کسی که با زنی نامحرم شوخی کند، به خاطر هر کلمه ای که در دنیا با او سخن گفته است، هزار سال در دوزخ حبس می شود و اگر زن هم از آن مرد پیروی و با او همراهی کند و عمل زشتی رخ دهد، همانند گناه مرد بر او نیز خواهد بود.

 

د) مرز چهارم، زیادی شوخی و خنده است. هر چیزی از جمله شوخی و خنده، اگر از حدّ خود بگذرد، پی آمدهای ناگواری خواهد داشت و در نتیجه، سطح کلان شادکامی را به خطر می اندازد. ازاین رو، رسول خدا صلی الله علیه و آله با اشاره به پی آمدهای آن، مردم را از آن نهی می کرد. بی شک، این نه شادی ستیزی، بلکهپاسداشت شادکامی است. آن حضرت در حدیثی می فرماید: «کَثْرَهُ الْمِزاحِ یَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ؛ شوخی زیاد آبرو را می برد».(۱۸)

در حدیثی دیگر می فرماید:

 

مَنْ کَثُرَتْ دُعابَتُهُ ذُهِبَتْ جَلالَتُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ ذُهِبَ وَقارُهُ.(۱۹)

 

کسی که بازی و شوخ طبعی اش زیاد باشد، صلابت او از بین می رود و کسی که زیاد شوخی کند، وقارش از بین می رود.

طبیعی است که چنین شخصی ارزش و جایگاه اجتماعی اش را نیز از دست می دهد: «مَنْ مَزَحَ اسْتُخِفَّ؛ کسی که (زیاد) شوخی کند، ناچیز شمرده می شود».(۲۰)

شوخی زیاد، پی آمدهای ضدشادکامی دیگری نیز دارد که پیامبر در حدیثی به آنها چنین اشاره کرده است:

 

إِیّاکُمْ وَ الْمِزاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُؤْمِنِ وَ یَسْقُطُ مُرُوءَتَهُ وَ یَجُرُّ الْغَضَبَ.(۲۱)

 

از شوخی (زیاد) بپرهیزید که آبروی مؤمن و جوانمردی اش را از میان می برد و خشم را در پی دارد.

بر همین اساس، به حضرت علی علیه السلام چنین سفارش می کند: «یا عَلِیُّ! لا تَمْزَحْ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ؛ ای علی! (زیاد) شوخی نکن که هیبت تو را می برد».(۲۲)
___________________________________________________
پی نوشت:

۱- حسن بن علی حرانی، تحف العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۴ه_ . ق، ص ۴۹؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۵۵.

۲- الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، ج ۱، ص ۳۹۴، ح ۲۵۷۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی، ج ۳، ص ۶۴۸ .

۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۸۵، ح ۱؛ محمدحسین طباطبایی، سنن النّبی، بیروت، مؤسسه البلاغ، ۱۴۴۰ ه_ . ق، ص ۱۱۴.

۴- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران، منشورات جهان، ج ۱، ص ۳۱۹.

۵- الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج ۱، ص ۳۷۲؛ احمد بن عبدالله اصبهانی، حلیه الاولیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۷ ه_ . ق، ج ۵، ص ۱۸۷.

۶- اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۳، ح۱.

۷- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ج ۸، ص ۳۲۱؛ زین الدین عاملی، کشف الریبه، تهران، مکتبه مرتضویه، بی تا، ص ۸۲؛ سنن النبی، ص ۱۲۸.

۸- کافی، ج ۲، ص ۶۶۳، ح ۳.

۹- کنزالعمال، ح ۸۲۲۹ و ۹۰۲۴.

۱۰- سنن الترمذی، بیروت، داراحیاء التراث، ج ۳، ص ۲۴۱، ح ۲۰۵۸؛ تاریخ بغداد، مدینه، المکتبه السلفیه، ج ۳، ص ۱۱۷؛ تنبیه الخواطر، بیروت، دارالتعارف، ج ۱، ص ۱۱۱؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ص ۲۱.

۱۱- الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۰۲، ح ۲۶۲۹؛ کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۴۸.

۱۲- الفردوس، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص ۱۶۶، ح ۶۱۶.

۱۳- الادب المفرد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص ۸۲، ح ۲۴۱؛ المعجم الکبیر، بیروت، دار احیاء التراثالعربی، ج ۷، ص ۱۷۲.

۱۴- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۴، ح ۱.

۱۵- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۴، ح ۵.

۱۶- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۳، ح ۲.

۱۷- ثواب الاعمال، تهران، مکتبه الصدوق، ص ۳۳۴، ح ۱؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج ۷، ص ۲۱۳. سی دی ۵/۲ نور

۱۸- روضه الواعظین، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ص ۴۵۹.

۱۹- کنزل العمال، ح ۴۴۰۱۶.

۲۰- الفردوس، ج ۲، ص ۴۱۷، ح ۳۸۵۰.

۲۱- الفردوس، ج ۱، ص ۳۸۳، ح ۱۵۴۱.

۲۲- من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج ۴، ص ۳۵۵.

انتخاب شفقنا از کتاب  کتاب شادکامی از دیدگاه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

 


  • hosain hosaini