اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه

ادای حقوق به امام زمان علیه السلام

اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه

ادای حقوق به امام زمان علیه السلام

امیر المومنین علیه السلام بودند! اما کسی نبود! نشود که امام عصر هم بیایند ولی ما نباشیم.
اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه.
«خدایا! ما را در ادای حقوقی که امام زمان علیه السلام بر ما دارد، یاری فرما!»

۵ مطلب با موضوع «مقاله» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

غدیر ربطی به امامت ندارد!!!

علی ولی الله

شبهه:

واقعه غدیر به دلیل وجود لفظ مبهم «مولا» که به معنی دوست هم می باشد ربطی به اعلان ولایت علی علیه السلام ندارد.

 

جواب کوتاه:

نکته اول این است که اعلان دوستی، نیازی به اقرار زبانی و بیعت با دست ندارد. نکته دوم این است که پیامبر اکرم فقط به اعلان ولایت ولفظ «مولا» اکتفا نکرده اند و جملات بسیاری در خطبه پیامبر در روز غدیر موجود است که بیان کننده صریح و بدون ابهام 1)خلافت و 2)امامت و 3)وصایت و 4)ولایت و 5)امارت و 6)اخوت ایشان است. کلماتی مانند وصیی، خلیفتی، امام من بعدی، امیرکم و اطیعوه و دیکر الفاظی که در جواب تفصیلی به آن اشاره می کنیم هیچگاه نشانگر اعلان دوستی نیست. در ضمن اینکه گفته می شود لفظ «ولی» در عرب، به دو معنی «دوست» و «سرپرست» به کار می رود که با قرائن بسیار موجود در خطبه غدیر، و به دلایل اصولی، صحیح آن است که ولی به معنی سرپرست باشد. بنابر این اگر قرار باشد مولا را به معنی دوست انتخاب کنیم باید تمامی آیات قران که حاکی از ـولایت» خدا و رسول خدا بر مردم است را به معنی «دوستی» خدا و رسول خدا معنی کنیم که هیچ فقیه و یا مفسری این گونه برداشت ننموده است. به علاوه اینکه چگونه می توان کلمه «مولا» را در عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یکبار برای پیامبر به معنی «سرپرست» و دو کلمه آن طرف تر به معنی «دوست» بگیریم؟؟

 

جواب تفصیلی:

همه می دانند که واقعه غدیر برای اعلان مطلبی مهم بود که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از جانب خدا دستور داد تا به مردم و هر سفید و سیاهی آن موضوع را اعلان کنند و در غیر این صورت پیامبر رسالتی بر دوش ایشان قرار داده بودند را انجام نداده اند.

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.(مائده 67)

ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده را ابلاغ کن که اگر نکنی رسالتش را انجام نداده ای و بدان خدا تو را از شر مردم مصون می دارد.

 لذا پیامبر دستور دادند در مکانی که تلاقی راه های کاروانیان بود(برکه غدیر) بایستند و سه روز منتظر بمانند و رفتگان برگردند و نرسیدگان برسند تا همه پیام مهمی که خدا دستور داده بود را بشنوند. آن مطلب مهم چیزی بود که با ابلاغ آن دین اسلام از نقصان خارج و کامل گشت و ارکان اسلام به عنوان یک دین تثبیت شد. و دشمنان از زوال اسلام مأیوس گشتند و خدا راضی شد:

الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.(مائده 3)

امروز کفار از زوال دینتان مأیوس شدند پس از آنها نترسید و (از سرپیچی از من) بتر سید، امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و از اینکه اسلام به عنوان دینی کامل در آمد راضی شدم.

به دلایل زیر و با توجه به خطبه غدیر، و شأن نزول این آیات اعلان ولایت و وصایت و خلافت حضرت عی علیه السلام می باشد نه اعلان دوستی:

  1. این شرایط و اتفاقات حاکی از امری تازه و مهمی است، نه اعلان دوستی که بارها در قرآن با واژه «مودة فی القربی» و «رحماء بینهم»  ذکر شده ، و بار ها توسط پیامبر اکرم بر لزوم دوستی مومنان با یکدیگر تاکید شده است.
  2.  باتوجه به اینکه خداوند بار ها در قرآن کریم از دوستی با خویشاوندان پیامبر با واژه «مودة فی القربی» بدون مقدمه و شرایط، تاکید کرده بودند، اعلان دوباره آن، آنهم با این شرایط نمی تواند محتمل باشد.
  3. پیامبر اکرم فقط به اعلان ولایت ولفظ «مولا» اکتفا نکرده اند و جملات بسیاری در خطبه پیامبر در روز غدیر موجود است که بیان کننده صریح و بدون ابهام 1)خلافت و 2)امامت و 3)وصایت و 4)ولایت و 5)امارت و 6)اخوت علی علیه السلام است. کلماتی مانند وصیی، خلیفتی، امام من بعدی، امیرکم و اطیعوه و دیگر کلماتی که در زیر به آن اشاره می کنیم  و همه در خطبه غدیر وارد شده هیچگاه نشانگر اعلان دوستی نیست.
  4. خطبه پیامبر اکرم حدود سه ساعت به طول انجامیده و پر واضح است که فقط شامل جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» نیست و حاوی جملات بسیاری است که اعلان ولایت و وصایت و خلافت و امامت و امارت و اخوت به طور صریح و بدون هیچ اجمالی در آن ذکر شده است. کلماتی همچون: امیر، امیر المومنین، ولیکم بعدی، نَصَبَهُ لکم ولیا و اماما، فرض طاعته، ملعون من خالفه. امامکم بامر الله، هو الامام المبین،لا تضلو عنه و لا تنفروا منه و لاتستنکفوا عن ولایته. انه امام من الله، فاحذرو عن تخالفوه. فمن شک فی ذلک فقد کفر، و الشاک فینا فی النار. افضل الناس بعدی. هذا علیٌ  انصرکم لی و احقکم بی و اقربکم الی و اعزکم علَی. فاسمعوا لامره. تسلموا و اطیعوه و انتهوا لنهیه. صراط الله المستقیم. من کنت انا نبیه فعلی امیره. محله منی محل هارون من موسی. ولیکم بعد الله و رسوله. اکمل الله دینکم بامامته. هرکدام از این کلمات و عبارات به تنهایی برای اثبات عدم دوستی کافی است.
  5. پبامبر در خطبه فرموده اند که علی همان به پادارنده نماز است وکسی است که به یقین در حال رکوع زکات پرداخته است. «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکات و هم راکعون». بنابر این چون «ولی» در این آیه به معنی سرپرست می باشد، علی علیه السلام سرپرست است نه دوست.
  6. واژه «نصب» حاکی از دوستی نیست بلکه دلیل بر خلافت است.
  7. باید دقت کرد که لقب «امیر المومنین» هیچ ارتباطی با اعلان دوستی ندارد. چرا که پیامبر اکرم دستور دادند که به علی فقط با لقب امیر المومنین خطاب و سلام کنند. امیر به معنی فرمانده است که یک  از متعلقات آن سرپرستی از اشخاصی است که تحت امر فرمانده هستند.
  8. پیامبر اکرم در خطبه غدیر دستور دادند تا همگان از زن و مرد با امیر المومنین علی بیعت کنند. در صورتی که اعلان دوستی نیازی به بیعت گرفتن تک تک مردم ندارد. آنهم با این شرایط ویژه پرده ای بیفکنند و تشتی از آب آماده کنند تا زنان دست در تشت گذاشته و با ایشان بیعت کنند.
  9. «ولی» حقیقت در نزدیکی و قرب دارد. که ضمنا ما دو معنای برگرفته از آن را مورد برسی قرار داده ایم. لفظ «ولی» در عرب هم به معنی «دوست» و هم «سرپرست» به کار می رود که  به دلیل قرائن بسیار موجود در خطبه غدیر، ولی به معنی سرپرست می باشد.
  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

واکنش پیامبر(ص) به انحرافی درباره شاد زیستن

شفقنا-یکی از لذت ها، لذت شوخی است که در شادکامی و نشاط انسان نقش مهمی دارد. شوخ طبعی با ایمان منافات ندارد و الگویی که دین از زندگی ارائه می دهد، خالی از این موارد نیست، بلکه، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از ویژگی های اهل ایمان را شوخ طبعی آنان می داند: «أَلْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، وَ الْمُنافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ مؤمن خوش برخورد و بذله گو است و منافق، اخمو و خشم جوست».(۱)

 

به گزارش شفقنا، با ورود اسلام به عنوان یک آیین زندگی به حجاز، برخی اهل ایمان، از اموری مانند خندیدن و مزاح کردن، دوری می کردند و زندگی را فقط در نماز و روزه و مناجات می دانستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با این انحراف به مبارزه برخاست و رعایت میانه روی در این امر را سفارش کرد. حضرت فرمود: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم أُمازِحُکُم؛ همانا من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی می کنم».(۲)

 

آن بزرگوار در خطاب دیگری می فرماید:

 

أَما إِنِّی اُصَلِّی وَ أَنامُ، وَ أَصُومُ وَ أَفْطِرُ، وَ أَضْحَکُ وَ أَبْکِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهاجِی وَ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی.(۳)

 

من، هم نماز می خوانم و هم می خوابم، هم روزه می گیرم و هم [در روز]غذا می خورم،

هم می خندم و هم گریه می کنم. پس کسی که از راه و روش من روی گرداند، از من نیست.

 

سیره حضرت این بود که وقتی در جمع دیگران بود، با خنده آنان می خندید. این مطلب را امام علی علیه السلام (۴) و دیگر اصحاب نقل کرده اند.(۵)

 

امام کاظم علیه السلام روایت می کند:

 

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَأْتِیهِ الْأَعْرابِیُّ فَیُهْدِی لَهُ الْهَدِیَّهَ ثُمَّ یَقُولُ مَکانَهُ أَعْطِنا ثَمَنَ هَدِیَّتِنا! فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله، وَ کانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: ما فَعَلَ الْأَعْرابِیُّ لَیْتَهُ أَتانا.(۶)

 

گاهی عربی بادیه نشین خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسید و هدیه ای برای ایشان می آورد و سپس می گفت: «پول هدیه ما را بده.» رسول خدا صلی الله علیه و آله می خندید و هرگاه اندوهگین می شد، می فرمود: «آن اعرابی چه می کند [الان کجاست]! ای کاش دوباره می آمد».

 

بنابراین، یکی از راه های کاهش اندوه، شوخی کردن و خندیدن است. یادآوری خاطرات خنده آور نیز سودمند و راه گشاست.

 

از این گذشته، سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود که دیگران را شاد می ساخت و این گونه از اندوه آنان می کاست. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

 

کانَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحابِهِ إِذا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَهِ و

 

کانَ یَقُولُ: إِنَّ اللّه َ یُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فِی وَجْهِ إخْوانِهِ.(۷)

 

سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این بود که وقتی یکی از اصحاب خود را غمگین می دید، او را به وسیله شوخی کردن، شاد می کرد و می فرمود: خداوند، نفرت دارد از ترش رویی فرد در چهره برادرش.

 

یونس شیبانی می گوید:

 

روزی امام صادق علیه السلام از من پرسید: «شوخی کردن نزد شما چه جایگاهی دارد؟» گفتم: اندک! حضرت فرمود: «فَلا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُداعَبَهَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلی أَخِیکَ وَ لَقَدْ کانَ رَسُولُ اللّه ِ یُداعِبُ الرَّجُلَ یُریدُ أَنْ یَسُرَّهُ؛ پس این گونه نباشید. بی گمان، شوخی از خوش اخلاقی است و بی شک، تو با این کار برادر خود را شاد می کنی. رسول خدا صلی الله علیه و آله با افراد شوخی می کرد و می خواست آنان را شاد کند».۸)

حدّ شوخی کردن

شوخی کردن، مرزهایی دارد که نباید از آن تجاوز کرد. جالب اینکه خروج از این مرزها، اثرگذاری معکوس دارد و موجب ناشادی می شود. به همین دلیل، شناخت این مرزها برای پاسداشت شادکامی مؤثر است.

 

الف) نخست باید توجه داشت که شوخی از مرز حق و صداقت خارج نشود. شوخی نباید به باطل کشیده یا به دروغ آلوده شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

 

لا یُؤْمِنُ عَبْدٌ الْإِیمانَ کُلَّهُ حَتّی یَتْرُکَ الْکِذْبَ فِی مِزاحِهِ.(۹)

هیچ بنده ای به تمام ایمان نمی رسد، مگر آنکه دروغ در شوخی را ترک کند.

به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با تعجب گفتند: «شما با ما شوخی می کنید؟» حضرت فرمود: «إِنِّی لا أَقُولُ إِلاّ حَقاً؛ ولی جز حق نمی گویم.»(۱۰) در جایی دیگر حضرت فرمود: «إنّی و إن داعَبتُکُم فلا أقولُ إلّا حَقّاً؛ هر چند با شما شوخی می کنم، ولی جز حق نمی گویم».(۱۱)

 

بدیهی است که اگر این شرط رعایت شود، شوخی کننده بازخواست نمی شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

 

إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لا یُؤْخَذُ الْمَزّاحَ الصّادِقَ فِی مِزاحِهِ.(۱۲)

همانا خداوند، شوخی کننده ای را که صادق باشد، بازخواست نمی کند.

 

ب) مرز بعدی این است که شوخی نباید با مسخره کردن دیگران همراه باشد. ممکن است برخی با برداشتن وسایل دیگران با آنان شوخی کنند یا از راه ترساندن آنان، شاد شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله امتش را از این گونه شوخی ها نهی می کند و می فرماید:

 

لا یُأْخَذْ أَحَدُکُمْ مَتاعَ صاحِبِهِ لاعِباً وَ لا جادّا فَإِذا أَخَذَ أَحَدُکُمْ عَصا صاحِبِهِ فَلْیَرُدَّها إِلَیْهِ.(۱۳)

 

هیچ یک از شما کالای همراهش را چه به شوخی و چه جدی برندارد.

اگر عصای همراهش را برداشت، باید آن را به وی برگرداند.

عبدالرحمان بن ابی لیلی می گوید:

اصحاب پیامبر برای ما نقل کردند که روزی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حرکت می کردند که یکی از همراهان را خواب ربود. برخی رفتند و طناب وی را برداشتند. وقتی بیدار شد، بی تابی کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی از این جریان آگاه شد، فرمود: «لا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعُ مُسْلِماً؛ برای مسلمان جایز نیست که دل مسلمان دیگری را بلرزاند».(۱۴)

 

ابوالحسن که یکی از اصحاب بیعت عقبه و از اهل بدر است، می گوید:

با رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که کسی برخاست و فراموش کرد کفش خود را بردارد. کسی آن را برداشت. صاحب کفش برگشت و گفت: کفش هایم کجاست؟ مردم به او گفتند: ما آن را ندیدیم! رسول خدا صلی الله علیه و آله بی درنگ فرمود: اینجاست. و سپس فرمود: فَکَیْفَ بِرَوْعَهِ الْمُؤْمِنِ؛ چگونه توانستید دل مؤمنی را بلرزانید؟» گفتند: ای رسول خدا، از سر شوخی چنین کردیم. حضرت در پاسخ آنان دو یا سه بار فرمود: «فَکَیْفَ بِرَوْعَهِ الْمُؤْمِنِ؟ چگونه توانستید دل مؤمنی را بلرزانید؟»(۱۵)

 

نعمان بن بشیر می گوید:همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که کسی روی مرکبش خوابید. کسی رفت وتیری از او برداشت که ناگاه بیدار شد و ترسید. رسول خدا صلی الله علیه و آلهمتوجه شد و فرمود: «لا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِماً؛ برای هیچ کس روا نیست که دل مسلمانی را بلرزاند».(۱۶)

 

ج) مرز سوم، شوخی با نامحرم است. شوخی با نامحرم، زمینه را برای گناه فراهم می سازد. ازاین رو، باید از آن پرهیز کرد. اگر هزینه یک شوخی، دست زدن به گناه باشد، ارزش آن را ندارد که انجام شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

مَنْ فاکَهَ امْرَأَهً لا یَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَهٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عامٍ [فِی النّارِ] وَ الْمَرْأَهُ إِذا طاوَعَتِ الرَّجُلَ فَالْتَزَمَها و أَصابَ مِنْها فاحِشَهً فَعَلَیْها مِنَ الْوِزْرِ ما عَلَی الرَّجُلِ.(۱۷)

کسی که با زنی نامحرم شوخی کند، به خاطر هر کلمه ای که در دنیا با او سخن گفته است، هزار سال در دوزخ حبس می شود و اگر زن هم از آن مرد پیروی و با او همراهی کند و عمل زشتی رخ دهد، همانند گناه مرد بر او نیز خواهد بود.

 

د) مرز چهارم، زیادی شوخی و خنده است. هر چیزی از جمله شوخی و خنده، اگر از حدّ خود بگذرد، پی آمدهای ناگواری خواهد داشت و در نتیجه، سطح کلان شادکامی را به خطر می اندازد. ازاین رو، رسول خدا صلی الله علیه و آله با اشاره به پی آمدهای آن، مردم را از آن نهی می کرد. بی شک، این نه شادی ستیزی، بلکهپاسداشت شادکامی است. آن حضرت در حدیثی می فرماید: «کَثْرَهُ الْمِزاحِ یَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ؛ شوخی زیاد آبرو را می برد».(۱۸)

در حدیثی دیگر می فرماید:

 

مَنْ کَثُرَتْ دُعابَتُهُ ذُهِبَتْ جَلالَتُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ ذُهِبَ وَقارُهُ.(۱۹)

 

کسی که بازی و شوخ طبعی اش زیاد باشد، صلابت او از بین می رود و کسی که زیاد شوخی کند، وقارش از بین می رود.

طبیعی است که چنین شخصی ارزش و جایگاه اجتماعی اش را نیز از دست می دهد: «مَنْ مَزَحَ اسْتُخِفَّ؛ کسی که (زیاد) شوخی کند، ناچیز شمرده می شود».(۲۰)

شوخی زیاد، پی آمدهای ضدشادکامی دیگری نیز دارد که پیامبر در حدیثی به آنها چنین اشاره کرده است:

 

إِیّاکُمْ وَ الْمِزاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُؤْمِنِ وَ یَسْقُطُ مُرُوءَتَهُ وَ یَجُرُّ الْغَضَبَ.(۲۱)

 

از شوخی (زیاد) بپرهیزید که آبروی مؤمن و جوانمردی اش را از میان می برد و خشم را در پی دارد.

بر همین اساس، به حضرت علی علیه السلام چنین سفارش می کند: «یا عَلِیُّ! لا تَمْزَحْ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ؛ ای علی! (زیاد) شوخی نکن که هیبت تو را می برد».(۲۲)
___________________________________________________
پی نوشت:

۱- حسن بن علی حرانی، تحف العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۴ه_ . ق، ص ۴۹؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۵۵.

۲- الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، ج ۱، ص ۳۹۴، ح ۲۵۷۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی، ج ۳، ص ۶۴۸ .

۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۸۵، ح ۱؛ محمدحسین طباطبایی، سنن النّبی، بیروت، مؤسسه البلاغ، ۱۴۴۰ ه_ . ق، ص ۱۱۴.

۴- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران، منشورات جهان، ج ۱، ص ۳۱۹.

۵- الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج ۱، ص ۳۷۲؛ احمد بن عبدالله اصبهانی، حلیه الاولیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۷ ه_ . ق، ج ۵، ص ۱۸۷.

۶- اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۳، ح۱.

۷- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ج ۸، ص ۳۲۱؛ زین الدین عاملی، کشف الریبه، تهران، مکتبه مرتضویه، بی تا، ص ۸۲؛ سنن النبی، ص ۱۲۸.

۸- کافی، ج ۲، ص ۶۶۳، ح ۳.

۹- کنزالعمال، ح ۸۲۲۹ و ۹۰۲۴.

۱۰- سنن الترمذی، بیروت، داراحیاء التراث، ج ۳، ص ۲۴۱، ح ۲۰۵۸؛ تاریخ بغداد، مدینه، المکتبه السلفیه، ج ۳، ص ۱۱۷؛ تنبیه الخواطر، بیروت، دارالتعارف، ج ۱، ص ۱۱۱؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ص ۲۱.

۱۱- الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۰۲، ح ۲۶۲۹؛ کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۴۸.

۱۲- الفردوس، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص ۱۶۶، ح ۶۱۶.

۱۳- الادب المفرد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص ۸۲، ح ۲۴۱؛ المعجم الکبیر، بیروت، دار احیاء التراثالعربی، ج ۷، ص ۱۷۲.

۱۴- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۴، ح ۱.

۱۵- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۴، ح ۵.

۱۶- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۳، ح ۲.

۱۷- ثواب الاعمال، تهران، مکتبه الصدوق، ص ۳۳۴، ح ۱؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج ۷، ص ۲۱۳. سی دی ۵/۲ نور

۱۸- روضه الواعظین، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ص ۴۵۹.

۱۹- کنزل العمال، ح ۴۴۰۱۶.

۲۰- الفردوس، ج ۲، ص ۴۱۷، ح ۳۸۵۰.

۲۱- الفردوس، ج ۱، ص ۳۸۳، ح ۱۵۴۱.

۲۲- من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج ۴، ص ۳۵۵.

انتخاب شفقنا از کتاب  کتاب شادکامی از دیدگاه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

 


  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

داستان کوتاه شده فتنه

برای جوانان و دانشجویانی که آنروز ها را ندیدند:

 

 قرار بود انتخابات دهم در ایران برگزار شود. هنوز چند ماهی به زمان برگزاری مانده بود که بر زبان ها انداختند تقلب در نتایج انتخابات احتمال وقوع دارد. سه روز قبل از برگزاری انتخابات، اکبر هاشمی رفسنجانی طی رفتاری خلاف ادب و عرف، با نامه ای بدون سلام و والسلام به مقام معظم رهبری، علناً آغازگر آتش فتنه شد و در آن ذکر کرد: «حواستان به آتشفشان های درون سینه های سوخته باشد».کم کم کار بجایی رسید که شب قبل از روز برگزاری انتخابات، همسر وی طی مصاحبه ای اعلام کرد:«اگر تقلب کردند بریزید توخیابونا».

22 خرداد 88 انتخابات باشکوهی با درصد مشارکت 85 درصد مردم در ایران برگزار شد. اما با وجود  اینکه هنوز هیچ آمار قطعی از انتخابات معلوم نبود، یک نفر از کاندیداها به نام حسین موسوی، گستاخانه اعلام کرد که برنده قطعی انتخابات با اختلاف زیاد، او شده است. یاللعجب از این غیب گویی! چگونه امکان دارد در زمانی که هنوز مردم در حال رای دادن هستند و آمار قطعی در دست نیست، شخصی اعلام قطعی برنده شدن کند؟

شور و هیجانی در سالن بپا شد. هواداران حسین موسوی کف زنان و سوت کشان کاندیدای به ظاهر پیروز خود را تشویق می کردند. شب شد. همه خوابیدند. صبح شد. اعلام کردند محمود احمدی نژاد با 24 میلیون رای رئیس جمهور منتخب ملت شده و حسین موسوی با 13 میلیون رای در رتبه دوم شکست خورده است. هواداران کاندیدای شکست خورده همه به یاد تقلبی که از آن خبر داده بودند افتادند. ناراحت بودند. بحث های تند دانشجویی، کوی دانشگاه تهران را ملتهب کرده درگیری و تشنج آتش سوزی قائله ای ایجاد کرد. شاهدان عینی بیان کردند شب قبل از قائله کوی، افرادی گالن های بنزین را از ماشینی در کنار درب پشتی، به داخل کوی میبردند. کابل فشار قوی توسط افرادی درون حوض کوی دانشگاه انداخته شده بود تا حتما از این ماجرا یک کشته به توصیه سعید حجاریان در رسانه ها اعلام شود. در اقدامی از پیش تعیین شده و به تبع تشنجات دانشجویی دست نشانده های دشمن  به خیابان ها ریخته مردم را هم دعوت کردند تا اعتراض خود را از مسیر غیر قانونی ابراز کنند. در این میان حسین موسوی گستاخانه نتایج انتخابات را بهت آور خواند و متصدیان امر را متقلب نامید. بسیجیان را فرو رفته در تاریک ترین شبهه ها و فتنه ها دانست و در بیانیه های متعدد خود علنا به فتنه تقلب دامن زد. همچنین حکومت را تحمیل کننده یک دولت ناخواسته دانست، و خود را زنده و بیدار و آماده برای احقاق حق غصب شده خود اعلام کرد.

مقام معظم رهبری بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم مانع خارج شدن موسوی از ریل قانون شدند و کاندیداهای شکست خورده را به پیگیری قانونی خواسته خود دعوت و توصیه کردند. ایشان در جایی خطر مسیری که این جریان دارد را اینگونه گوشزد کردند:

«من به این برادران عرض میکنم، به مسئولیت پیش خدای متعال فکر کنید: پیش خدا مسئولید، از شما سؤال خواهد شد. آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید؛ قانون، فصل‌الخطاب است؛ قانون را فصل‌الخطاب بدانید. من از همه میخواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده‌ی آنهاست. 29/3/88»

«در ایّام فتنه در سال ۸۸ در اوّل کار، بنده یکی از این سران فتنه را خواستم و به او گفتم که آقاجان، این کاری که شما شروع کرده‌اید و دارید میکنید، دست بیگانه‌ها خواهد افتاد و دشمن از این استفاده خواهد کرد؛ شما حالا بظاهر درون نظام هستید، با نظام هستید و به قول خودتان دارید یک اعتراض مدنی -من‌باب‌مثال یک اعتراض به انتخابات- میکنید امّا این کاری که دارید میکنید مورد استفاده‌ی دشمنانِ اصل نظام قرار خواهد گرفت؛ گوش نکرد؛ یعنی نفهمیدند که چه داریم میگوییم؛ حالا البتّه این نگاه خوشبینانه‌ی بنده است که میگویم نفهمیدند، بعضی هم ممکن است جور دیگری فکر کنند. ۱۳۹۵/۰۵/۳۱»

روزهای پس از انتخابات به هر بهانه، اغتشاشگرانی با به آتش کشیدن اشیاء خیابان و تخریب مغازه ها و خودرو های عبوری و صد معبر، عبور و مرور را در خیابان های اصلی شهر مختل کرده و رعب و وحشتی در دل مردم می انداختند. خیابان های اصلی تهران مجروح از اغتشاشات و اذیت و آزار ها و آتش ها بود. چه بسیار زنان و مردان بی گناهی که عبور از خیابان ها برایشان ترسناک شده بود. چه بسیار دکان ها و بانکهایی که ترکش جنگ نرم دشمن، آنهارا به دست هواداران موسوی مخروبه ساخت.

اوباما در فرصت های مختلف از جمله حاشیه اجلاس جی8 در طی پیامی با ذکر نام، از حسین موسوی و کروبی حمایت کرد  و از اغتشاشگران تهران خواست در صحنه بمانند. نتانیاهو و رضا پهلوی نیز حمایت خود را از موسوی و کروبی اعلام کردند. رسانه های بیگانه و معاند با پوشش خبری از جریانات و برنامه های تحلیلی، به پروژه تقلب دامن زدند. رجوی، سرکرده منافقین در مصاحبه ای با سایت العربیه عربستان، اظهار کرد ما از موسوی حمایت کردیم و خواستار حفاظت از او شدیم. جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد گفت: «در شرایط مقدمه یک انقلاب در ایران هستیم».

سعید حجاریان که از دستگیر شدگان و محکومان دادگاهی فتنه88  و مشهور به مغر متفکر اصلاح طلبان است، گفته بود برای حفظ نهضت جنبش سبز نیازمند به خون هستیم. بنابر این بارها در تجمعات مردمی توسط افراد دست نشانده جنبش سبز تیر اندازی های مکرری شد و بسیاری از مردم فریب خورده فتنه کشته و مجروح شدند که موسوی در بیانیه های خود آنها را شهید خطاب می کرد و قاتل آنها را نیروی انتظامی می دانست. رسانه های معاند، خباثت را به جایی رساندند که به دروغ نام و عکس دانشجویی را در رسانه های خود نشان داده و او را کشته به دست نیروی انتظامی در تظاهرات ها اعلام می کردند. اما آن دانشجو پس از این واقعه با صدا و سیما مصاحبه کرده و متعجب بود. رسانه های خارجی معاند تاثیر بسزایی در دامن زدن به انحراف داشتند. ندا آقا سلطان یکی از مقتولین فریب خورده بود که خونش به ناحق ریخته شد. ماجرا از این قرار بود که به او گفته شده بود که در خیابان های اصلی تهران او را به صورت نمایشی مجروح می سازند تا از این فیلم، استفاده سیاسی کنند. دختر جوان بی خبر از گرگ صفت بودن دشمن، اقدام به اجرای این نمایش کرد. در فیلمی که از مجروحیت ندا پخش شده کاملا مشهود است که همکاران او مایعی همرنگ خون بر روی او می ریزند و او را به عنوان مجروح از صحنه خارج می کنند. بعد از این نمایش اورا به خارج شهر برده و با بی رحمی او را می کشند تا حقیقتا او مقتول به حساب بیاید. از آن پس عکس ندا در رسانه های بیگانه به عنوان مقتول به دست نیرو های حکومتی به روی آنتن می رود و حکومت اسلامی را به وحشی گری بر مردم خویش سرزنش می کند. رسانه های معاند با انتشار اسامی بسیاری که منابع آن خودشان بودند اعلام کرده اند نیروی انتظامی و سپاه پاسداران بر روی مردم سلاح کشیده و آنهارا با تیر اندازی کشته اند و همچنین با خودروی دولتی زیر گرفته اند. این در حالی بود که سپاه پاسداران اصلا در کنترل اوضاع شرکت نداشته و فرماندهی نیروی انتظامی دستور داده بود تا هیچ گلوله ای شلیک نشود.

این جریانات به صورت مداوم 8 ماه کشور را دچار بحران و التهاب کرد، که همیشه با حضور نیروهای بسیجی و مردمی و نیروی انتظامی، اوضاع کنترل می گشت و اجازه نمی داد فتنه گران جز اغتشاش صوری، بیش از این ضربه به نظام وارد سازند.

یکی از بسیجیان که در میدان شهید تهرانی مقدم(کاج) حضور داشته است بیان کرد: «در آن زمان ساکنین و یا کارمندان ساختمان های اطراف آن محل از بالای ساختمان به سمت بسیجیان اشیاء داخل منزل مانند کوزه و هر چیز دگر پرتاب می کردند تا آنها را برانند. شخصی از ترس، به درون سطل آشغال رفته بود که یکی از آشوب گران با انداختن ککتلمولوتوف در آن او را آتش زد. من که این صحنه را دیدم برای کمک به او، از وسط خیابان عبور کردم که در زمان برگشت، ناگاه شیشه ای بزرگ(شیشه ی بر روی میز مبل) به سمت من پرتاب کردند که به دستم برخود کرد و دستم از مچ قطع شد و شیشه بر روی سینه آن شخص افتاد و شهید شد.»

اگرچه در روز جهانی قدس درمیان تظاهرات کثیر مردم روزه دار، حامیان موسوی شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر دادند» و در روز  16 آذر عکس امام خمینی در میان تشنجات دانشجویان حامی موسوی  پاره شد؛ با نزدیکی به ایام عزاداری محرم ماهواره‌ها و سایت‌های اینترنتی خارجی حامی موسوی، از روزهای پیش، تاسوعا و عاشورا را هدف جدید جریان سبز معرفی کردند و مردم را به تظاهرات در آن روز تشویق می کردند. 6دی ماه 88 یعنی عاشورای حسینی فرارسید و فتنه گران چهره اصلی خود را نشان داده عده ای از آنها با حالت جنابت به خیابانها ریخته و پرچم عزای امام حسین علیه السلام را آتش زدند و شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» سر دادند.

حسین موسوی در بیانیه ای عجیب، این اشخاص را خداجو دانست. اما و در عین حال، در آن ذکر کرد که ما از هتک حرمت امام حسین بیزاریم و این و تهمتی مضحک است. و دوباره در جهت فرافکنی قدم برداشت. و ندانست مردمی که در تمامی سالهای استقرار جمهوری اسلامی در صحنه بوده اند و خود از آن حمایت کرده اند نسبت به اعمال فتنه گران و موسوی آگاهند. و می دانند چه کسانی روز عاشورا حرمت شکنی کرده اند. چرا که حرف های خوب زدن دلیل بر خوبی انسان نمی شود. بلکه عمل مهم است. آنها می دانند که میشود کسی روز و شب دزدی کند و بگوید تهمت دزدی به من زدن عملی مضحک است!

تا پیش از ماجرای عاشورای 88، مقابله ی فتنه گران با دین و مبانی آن و مقدسات چندان باور پذیر نبود چرا که تعداد قابل توجهی از سران فتنه را روحانیونی تشکیل می دادند که سابقه ای هم در انقلاب داشتند و بعضی هم به بیت حضرت امام خمینی سلام الله علیه- انتساب و یا رفت و آمد داشتند. طبعاً تمیز قائل شدن میان سابقه و وضع فعلی این ها برای متدینین تا حدی دشوار بود. در این میان یک حادثه ویژه نیاز بود تا فضا شفاف شود و غبار تردید کنار رود البته پیش از این وقتی در تظاهرات روز قـدس 88 عده ای از هـواداران فتنه شعار « نه غزه، نه لبنان» سردادند و یا در یک تجمع مرتبط با فتنه گران در روز 16 آذر 88 تصویر حضرت امام پاره و به آن بزرگوار جسارت شده بود، متدینین نگران شده بودند ولی نوعاً آن را بی ارتباط با سران فتنه ارزیابی می کردند. تا اینکه روز عاشورا فرا رسید و تردید ها را بر طرف کرد  و جریان فتنه تصمیم گرفت از غیبت مردم در خیابان انقلاب تهران به دلیل حضور متمرکز مؤمنین در حسینیه ها، مساجد، تکایا و هیئات استفاده نماید و تصویری بحرانی از انقلاب و نظام به خارج ارائه نماید در این میان سران فتنه هواداران خود را به تجمع در خیابان انقلاب دعوت کردند و رسانه های غربی بخصوص بی بی سی انگلیس، تلاش گسترده ای برای شکل دهی به این تجمع دنبال کردند.(سعد الله زارعی)

اینجا هویت فتنه برهمگان مبرهن گشت. کسانی که دم از امام حسین علیه السلام می زدند، بیرق عزای او را آتش زده و در دیگ نذری او ادرار کردند. بسیاری از مردمی که به خاطر آبرویی که از سیادت و نخست وزیری نظام به موسوی رای داده بودند با عیان شدن دست دشمن در این جریانات اعلان برائت از موسوی کردند.

بی حرمتی به اباعبدالله الحسین دل و روح هرایرانی مسلمان را سوزاند؛ سه روز بعد در نهم دیماه 1388 که به یوم الله 9دی نامگذاری شد مردم فوج فوج به خیابان ها ریختند و در میدان انقلاب با شعار هایی علیه سران فتنه انزجار خود را به آنها اعلام کردند و جواب فتنه و آشوب آنها را دادند.

پس از آشکار شدن و عیان شدن ماهیت اغتشاشات و فتنه، و در زمانی که مردم خواستار محاکمه سران فتنه بودند، بسیاری از افراد داخل در اغتشاشات و مدیریت آن و سران میانی فتنه، همچون حجاریان، ابطحی، عطریانفر، تاجزاده دستگیر و محاکمه شدند و به اقدامات خود و نیز لایه های فتنه اقرار کردند.

ابطحی یکی از سران میانی فتنه، در دادگاه محاکمه خود با معرفی دیگر همدستان خود اظهار داشت:« تقلب یک عنوان  دروغ بود تا جامعه دچار سختی شود». «در جلسه مشترکی که آقای موسوی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی، روز شنبه فردای انتخابات برگزار کردند. در این روز، حمایت بسیار جدی از آقای موسوی توسط این مجموعه شکل گرفت. ... . این حرف را از سر اعتقاد می‌زنم؛ آقای موسوی از سر نادانی، آقای خاتمی از سر خیانت و آقای هاشمی رفسنجانی از سر انتقام گیری وارد این ماجرا شدند».

مصطفی تاج‌زاده یکی دیگر از دستگیر شدگان، ضمن اعتراف به اینکه در انتخابات تقلب عمده‌‌ای که نتیجه را دگرگون کند، رخ نداده است، فاش کرد که بحث تقلب همه ماجرا نبوده است. او در پاسخ به این سؤال که با ابطال انتخابات هم بار دیگر در انتخابات کاندیدای آن‌ها شکست می‌خورد پس فایده این طرح چه بود، گفت: «اگر نظام ابطال انتخابات را می‌پذیرفت، آنگاه ما بحث عدم صلاحیت شورای نگهبان و وزارت کشور و به طور کلی نهادهای نظام را برای برگزاری مجدد انتخابات، دنبال می‌کردیم و نظام را وادار به ساز‌وکار دیگری که لازمه‌ آن تعویق یک‌ساله انتخابات بود، می‌کردیم. در این یک‌سال طبعاً نهادهای نظام به‌خصوص دولت به تعلیق درمی‌آمد و اوضاع از کنترل نظام خارج می‌شد، آنگاه در این یک‌سال ما زمینه تغییرات اساسی در نظام را فراهم می‌کردیم.»

بله شکست خوردگان  انتخابات، می خواستند با ایجاد آشوب، نظام را به ستوه آورده و او را به ابطال انتخابات مجبور کنند. و با به میان کشیدن پروژه تقلب و ابطال انتخابات، دولت و به تبع آن نظام را ناکارامد جلوه دهند و مردم را نسبت به نظام بی اعتماد کنند، و این اولین گامی بود که به خیال خودشان برای وصول به دیگر گام های براندازی نرم حکومت اسلامی ایران برنامه ریزی کرده بودند.

مقام معظم رهبری: «این تصور هم غلط است که بعضی خیال کنند با حرکات خیابانی، یک اهرم فشاری علیه نظام درست میکنند و مسئولین نظام را مجبور میکنند، وادار میکنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند. نه، این هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غیر قانونی، زیر فشار، خود این، شروع دیکتاتوری است. 29/3/88»

نکته ای بسیار مورد اهمیت در فتنه این است که خواص یعنی کسانی که پشت پرده ها را خبر دارند و نیز از جایگاهی پر نفوذ در میان مردم برخوردار هستند و یا مسئولیتی در امور دارند، دائما باید روشنگری و بصیرت بخشی کنند تا کار مانند فتنه 88 به حادثه عاشورا کشیده نشود و آن بی حرمتی ها به وجد نیاید. آیا مردم ما اگر توسط خواص آگاه می شدند ، اجازه می دادند آن بی حرمتی ها نسبت به ساحت مقدس اب عبد الله الحسین انجام شود؟ می توان گفت خواص جامعه، در فتنه 88 مردود شدند. برخی از آنان با سکوت خود به دشمن کمک کردند. و ممکن بود اگر فتنه به روز عاشورا برخورد نمی کرد تا حال حاضر شاهد تشنجات و اغتشاشات می بودیم.

مقام معظم رهبری: «اینجور نباشد که باطل، خودش را در لابه‌لاى گرد و غبارِ برخاسته‌ى در میدان مخفى کند، ضربه بزند و جبهه‌ى حق نداند از کجا دارد ضربه میخورد. این است که حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند.گاهى سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستى روشنگرى کنند؛ همه بایستى بصیرت داشته باشند. 1388/07/02»

ایشان در جمع دانشگاهیان قم اینگونه خواص را خطاب قرار دادند: «برخی افراد، حقایق را می دانند ولی عزم و تصمیم لازم برای بیان حقایق و دفاع از حق را ندارند که چند عامل می تواند دلیل نبود عزم و اراده در اینگونه افراد باشد. عافیت طلبی، هوای نفس، شهوات، منافع شخصی و لجاجت از جمله عواملی هستند که مانع از اقدام برخی افراد در دفاع از حق می شود.»

و باید گفت بار دیگر با حضور مردم و ایستادگی مقام معظم رهبری حفظه الله للاسلام، و نیز عنایت امام حسین علیه السلام قائله فتنه خوابید و سران فتنه و فتنه ی تقلب آنها، همگی به تاریخ پیوستند. و همگان از داخل و خارج و دوست و دشمن، عمق این کلام بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران را دریافتند که:«این محرم و سفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».

اکنون 8 سال از آن حوادث تلخ می‌گذرد، غبارها فرونشسته است، چهره خائنین به ملت را بهتر می‌توان دید. هرکسی که اندک اطلاعی از فقه و قانون داشته باشد، می‌داند که جرم اصلی سران فتنه، بر هم زدن امنیت کشور، محاربه با حکومت اسلامی و بغی و افساد فی‌الارض است. آنها باید روزی در محکمه محاکمه و به اتهام همین جرایم، مجازات شوند.

هرکس که کمترین فهم سیاسی داشته باشد، می‌داند که سران فتنه هنوز بر سر موضع خود هستند. کسانی هم که برای مظلوم نمایی و تبرئه محصورین و رفع حصر می‌کوشند، جزو خیانت کارانی هستند که 8 ماه فتنه را فراموش کرده اند یا عامد معاند برای پایمال کردن حقوق ملت و شهیدان هستند، چرا که آنها کمترین کاری درباره اینکه موتور فتنه را خاموش کنند، در کارنامه سیاسی خود ندارند. لذا باید هوشیار بود و گوش به هدایت های ولی فقیه حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در این موضوع خاص سپرد.

پایان

***

تهیه شده در وبلاگ «تأدیه»

به کانال ما سر بزنید: @Tadyah

  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

❌❌هشدار🚫🚫

تخریب چهره های قرآنی پس از شهدای منا


دانلود قطعه ای از سخنرانی استاد قرائتی و آقای دوربینی که هیچگاه پخش نشد


به تازگی کلیپی از یکی از سخنرانان مشهور و همچنین بسیار محبوب کشور که اتفاقا «قرآنی» نیز هستند به طور چشمگیری در فضای مجازی انتشار یافت و متاسفانه برخی مردم، ناخودآگاه این کلیپ را منتشر کردند و بی اخلاقی مجددی را در کارنامه خود ثبت نمودند.

 

حالت کلیپ که مقطعی از یکی از سخنرانی های  ایشان است به گونه ای تقطیع شده است که در پایان آن  مخاطب، سخنران را محکوم می کند که ناحقی  مرتکب شده و در نظر مخاطب مذمت می شود.

 

قبل از اینکه بپرسیم و سوال کنیم که چرا فرد مغرضی که این کلیپ را از داخل آرشیو سیما بیرون کشیده و منتشر کرده است، و چرا رفتار عجیب و غریب شخصی که جلسه را بهم زده  در این کلیپ آورده نشده، و سخنان استاد قرائتی را نیز به گونه ای تقطیع کرده و تمام کلام ایشان را نیاورده که این مفهوم به ذهن مخاطب القا شود ؛

 

باید بپرسیم مردم عزیز و فهیم و هم میهن!، آیا خود می پسندید لحظه ای که یکی از اشکالات و حالات و رفتار نادرست شما ثبت شده، توسط مردم در فضای مجازی منتشر شود و دست به دست همگان گردد و آبرویتان برود؟

 

یقینا ما  دوست نداریم اشکالاتمان در فضای مجازی پخش شود.

 

پس بیاییم برای دیگران این کار را نکنیم. تازه اینکه این کلیپ به گونه ای است که شرایط را آنگونه که در واقعیت بوده بیان نمی کند و تقطیع شده است و دروغ و ناحق در رابطه با این سخنران محبوب است. و انتشار آن انتشار دروغ به حساب می آید.

 

آقای دوربینی در برنامه عطر عاشقی

جدا از آن، باید بگوییم این حق سخنران است تا مستمعی که پای درس او نشسته باید به سخنانش گوش فرادهد و نباید با رفتار و اعمال بی جای خود  حواس سخنران را پرت نکند و جلسه او را به هم بریزد. نباید دوربین بازی کند. اگر می خواهد کار دیگری غیر از گوش دادن انجام دهد مشکلی نیست برود بیرون انجام دهد؛ و نباید مقاومت کند. اوست که رفتارش زشت است و نامناسب. نه استاد و سخنرانی که جای او را تغییر می دهد.

این نکته هم خالی از لطف نیست که آن شخصی که این کلیپ را به گروه ها و دوستان خود فوروارد می کند و در کانال خود منتشر می کند او هم کار زشتی می کند. آیا پخش زشتی ها  و مشکلات مردم کار درستی است؟ آیا شما خود دوست می دارید مشکلاتتان در فضای مجازی پخش گردد؟ خود ما ممکن است بار ها در روز پرخاشگری کنیم، از اینکه این لحظه در فضای مجازی پخش شود ناراحت نمی شویم که چرا آبریمان را می برند. چرا این آدم ها کلیپ را پخش می کنند و ...؟

 

شخصی سه بار نزد امیر المومنین علیه السلام آمد و سه بار به گناهش اقرار کرد. حضرت هر سه بار اعتنا نفرمودند و  فرمودند برو. و خود را به تغافل زدند.

 

پس بیاییم بین دوستان و گروه ها و کانال ها ترویج کنیم در مواجهه با زشتی های دیگران با تغافل رفتار کنیم و نادیده بگیریم تا دوباره همچین اتفاقاتی نیفتد.

 

ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر یا مرون بالمعروف و ینهون عن المنکر(آل عمران104)

باید از شما گروهی باشند تا به کار خیر امر کنند و از منکر باز دارند.

 اما سخن اصلی:

پس از فاجعه منا و شهدای منا که روی مردم تاثیری کم نظیر گذاشته بود و شهدای قاری در دل محبت مردم نفوذ و جا باز نموده بودند، ناگهان خبری از یکی از قله های قرائت قرآن و یکی از خوش صدا های قاریان قرآن کشور در فضای مجازی دست به دست شد. که اتفاقا منشا آن صدای آمریکا بود.

 

خبری دروغ که با یک اتهام احمقانه  به ایشان (که اتفاقا تبرئه شدند و الان هم آزادند و به کشور های اسلامی سفر می کنند و قرائت می کنند و زندگی عادی خود را ادامه می دهند) منتشر شد و با عملکرد غلط مردم این اتهام دروغ گسترش یافت، تا آن وجهه ی تاثیرگذار اولیه این قاری برجسته و خوش صدا از دست برود و اتفاقا حرکت قرآنی کشور چند صباحی دچار اختلال شود.

 

و حالا نفر اول سخنرانان و مفسرین قرآنی کشور که بسیار بسیار در عموم مردم نفوذ کلام و تاثیر دارند نیز مورد سوء قصد قرار گرفته شدند تا از تاثیر ایشان کاسته شود و مسیر حرکت قرآنی کشور توسط دشمن دچار اختلال شود.

 

جالب اینجاست که برخی از روحانیون مانند حجت الاسلام زائری که چند سالی را پای درس روحانیون روشنفکر لبنانی در لبنان گذرانده است  نیز با دشمن هم صدا شده و تلویحا خواستار قطع درس هایی از قرآن استاد قرائتی از تلویزیون شده است. به قول یکی از دوستان، زمانی که متن جناب زائری را خواندم که او چگونه خواستار پایان دادن به کار این فرد اثر گذار تاریخ قرآنی انقلاب اسلامی شده است، سوختم.

 

البته این برایم جالب بود چرا که این اتفاق برای استاد قرائتی پس از انتشار کلیپ صوتی پاسخ کوبنده قرآنی ایشان به آمریکا واسرائیل صورت گرفت. و این غیر ممکن نیست که دشمن، ترور شخصیتی را بر ترور بدنی ترجیح بدهد. آنهم در میان مردمی که سابقه به دار آویختم رهبر نهضت مشروطه و روحانی ای هم چون شیخ فضل الله نوری را در کارنامه خود دارد. و با قاری قران خود این چنین می کند.

 

باید از این استاد به حق قرآن بیاموزیم و به دشمن و سران کفر بگوییم:

موتوا بغیضکم. (آل عمران119)

از عصبانیت بمیرید

چراکه

یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون(صف8)

می خواهند نور خدا را با (فوت)دهانشان خاموش کنند در حالیکه خدا خودش نورش را کامل می کند هرچند کافران خوش نداشته باشند

  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

یادی کنیم از فتنه 88. چرا که این روز ها فتنه گران به مظلوم نمایی روی آورده اند!

 

 

 

گویی حافظه برخی نم کشیده است و «فتنه بزرگ» را فراموش کرده اند.

 

 

 

فتنه ای که توهم تقلب، عده ای را دچار خطای دید کرد.

 

 

 

فتنه ای که شبهه «امکان تقلب در حکومت اسلامی» را در اذهان نقش بست و اعتماد مردم به نظام را هدف قرار داد.

 

 

 

فتنه ای که که در زیر سایه پرچم سبزرنگ سیادت امام حسین علیه السلام و نخست وزیری امام خمینی و اطاعت از قانون و حمایت از رای مردم به پا خواست و خود را موجه اعلام، و فضا را غبار آلود کرد، اما بارها توسط سران آن، دم از تقلب زده شد و حامیان آن نیز در خارج، از قصدسوء این جریان پرده برداری کردند و بیان کردند که «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است».

 

 

 

فتنه ای که این گونه حق و باطل را به هم آمیخت تا مردم را به آزمایش و فتنه دچار کند و بتواند هم چون دیگر کشورها، نظام - اسلامی- را برندازی کرده و دست نشانده های خویش را بر روی کار بیاورد.

 

 

 

فتنه ای که 324 هزار میلیارد تومان به کشور خسارت وارد کرد که می‌توانست دو میلیون و 162 هزار فرصت شغلی پدید آورد.

 

 

 

فتنه ای که در آخر، فتنه گران آن کسانی بودند که در دیگ نذری عزای امام حسین علیه السلام ادرار کردند و پرچم عزای او را آتش زدند. بر علیه ولی فقیه زمان شوریدند و حکومت اسلامی که متعلق به امام زمان علیه السلام هست را دچار اختلال کردند مردم را عریان کرده و سران آن به حمایت از  آنها برخاسته و هنوز توبه نکرده اند. اما رفتار رأفت آمیز نظام به مصلحت، آنها را هیچگاه در دادگاه صالحه محاکمه نساخت و دهان برخی جاهلان مقصّر در داخل و عامدان معاند را در خارج  بازگذاشت. زین رو عده ای هنوز حامی آنها هستند و قانون اساسی و حکم مصوب شورای عالی امنیت ملی را بی قانونی میشمارند، و در آخر خود را موافق اسلام و امام و رهبری معرفی می کنند.

 

یاللعجب از این همه بی حیایی.

 

 

 

فتنه ای که بار دیگر این حرف امام راحل را ثابت کرد که «محرم صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».

 

 

 

فتنه ای که از آن با نام «کودتای مخملین» یا «پروژه براندازی نرم» یاد می شود.

 

 

 

فتنه ای که رهبری معظم فرمودند «چند سالی که بگذرد قلمهای بسته شده آگاهان بین‌المللی روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستید؛ خواهید شنید، خواهید خواند که چه توطئه‌ی بزرگی پشت فتنه‌ی سال 88 بود».

 

 

 

فتنه ای که ولی فقیه از آن با نام «فتنه بزرگ» یاد می کنند، اما هنوز عده ای کبک صفتانه آن را وقایع 88 و حوادث سال 88 نام میبرند و نمی خواهند فتنه بودن آنرا بپذیرند؛ و در عین حال داعیه پیروی از رهبری هم دارند!

 

 

 یاللعجب! از این همه بی حیایی.

 

 

 

فتنه ای که هتک حرمت به ساحت امام حسین علیه السلام و به تبع آن سیل حضور میلیونی مردم در یوم الله نهم دی، آتشش را به خاکستر تبدیل کرد؛ تا امروز عده ای با دامن زدن به آتش زیر خاکستر، رنگ و چهره، و موافق یا مخالف با نظام بودن خود را بار دیگر عنلاً ظاهر سازند.

 

 

 

اما بدان؛

 

 

این فتنه، فتنه آخر نخواهد بود.

 

 

و امروز صدها دانشجویِ عمّاردلِ فارغ التحصیل شده از «دانشگاه نه دی»، آماده ی روشنگری و نبرد با استکبار و صهیونیزم و نیز نوکرانِ «فی خوضهم یلعبونِ» آنها، یعنی امویان سبز پوش رفرمیست، دلاورانه ایستاده است.

 

 

 

 

اللهم اَعِنّا علی تأدیةِ حقوقه اِلیه.

 

 

  • hosain hosaini