اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه

ادای حقوق به امام زمان علیه السلام

اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه

ادای حقوق به امام زمان علیه السلام

امیر المومنین علیه السلام بودند! اما کسی نبود! نشود که امام عصر هم بیایند ولی ما نباشیم.
اَللّهُمَّ اَعِنَّا عَلی تَأدِیَةِ حُقوقِهِ اِلَیْه.
«خدایا! ما را در ادای حقوقی که امام زمان علیه السلام بر ما دارد، یاری فرما!»

  • ۰
  • ۰

 دانلود خلاصه کتاب «نظام ولایت فقیه؛ نظام علوی یا مهدوی؟» نوشته حجت الاسلام محمد نجفی

 

خلاصه کتاب خواندنی، ارزشمند و مختصر «نظام ولایت فقیه؛ نظام علوی یا مهدوی؟» نوشته استاد محمد نجفی

با معرفی این خلاصه به دوستان و آشنایان خود، شاید بتوانید کمک بزرگی به آنها و نیز جهان کنید. و برایتان صدقه جاریه باشد.

زمان حدودی خواندن این خلاصه : 30 دقیقه یا کمتر

این خلاصه به این سوالات پاسخ می دهد:

  1. آیا این انقلاب باعث بدبینی مردم به دین نمی­شود و بهتر نبود انقلاب نمی­کردیم؟
  2. ما که نیروی انسانی کافی نداریم بهتر نیست حکومت هم تشکیل ندهیم؟
  3. هر اشکالی که در نظام است به ولی فقیه برمی­گردد؟
  4. بهتر نیست «فقیه» حکومت را قبول نکند تا حیقیت دین لکه­دار نشود؟
  5. بهتر نیست روحانیون در سیاست دخالت نکنند تا تقدس این گروه حفظ شود؟
  6. انقلاب نتواست به اهداف خود برسد، بلکه بدتر شد؛ اگر انقلاب نمی­کردیم بهتر نبود؟
  7. اگر در حکومت اسلامی به کسی ظلم شد، باز هم می­توان نام آن حکومت را اسلامی گذارد؟
  8. اگر به کسی رای بدهیم و او اشتباه کند، آیا ما در اشتباهات او سهیم هستیم؟

دریافت خلاصه کتاب

  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰
  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

غدیر ربطی به امامت ندارد!!!

علی ولی الله

شبهه:

واقعه غدیر به دلیل وجود لفظ مبهم «مولا» که به معنی دوست هم می باشد ربطی به اعلان ولایت علی علیه السلام ندارد.

 

جواب کوتاه:

نکته اول این است که اعلان دوستی، نیازی به اقرار زبانی و بیعت با دست ندارد. نکته دوم این است که پیامبر اکرم فقط به اعلان ولایت ولفظ «مولا» اکتفا نکرده اند و جملات بسیاری در خطبه پیامبر در روز غدیر موجود است که بیان کننده صریح و بدون ابهام 1)خلافت و 2)امامت و 3)وصایت و 4)ولایت و 5)امارت و 6)اخوت ایشان است. کلماتی مانند وصیی، خلیفتی، امام من بعدی، امیرکم و اطیعوه و دیکر الفاظی که در جواب تفصیلی به آن اشاره می کنیم هیچگاه نشانگر اعلان دوستی نیست. در ضمن اینکه گفته می شود لفظ «ولی» در عرب، به دو معنی «دوست» و «سرپرست» به کار می رود که با قرائن بسیار موجود در خطبه غدیر، و به دلایل اصولی، صحیح آن است که ولی به معنی سرپرست باشد. بنابر این اگر قرار باشد مولا را به معنی دوست انتخاب کنیم باید تمامی آیات قران که حاکی از ـولایت» خدا و رسول خدا بر مردم است را به معنی «دوستی» خدا و رسول خدا معنی کنیم که هیچ فقیه و یا مفسری این گونه برداشت ننموده است. به علاوه اینکه چگونه می توان کلمه «مولا» را در عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» یکبار برای پیامبر به معنی «سرپرست» و دو کلمه آن طرف تر به معنی «دوست» بگیریم؟؟

 

جواب تفصیلی:

همه می دانند که واقعه غدیر برای اعلان مطلبی مهم بود که جبرئیل بر پیامبر نازل شد و از جانب خدا دستور داد تا به مردم و هر سفید و سیاهی آن موضوع را اعلان کنند و در غیر این صورت پیامبر رسالتی بر دوش ایشان قرار داده بودند را انجام نداده اند.

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس.(مائده 67)

ای پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده را ابلاغ کن که اگر نکنی رسالتش را انجام نداده ای و بدان خدا تو را از شر مردم مصون می دارد.

 لذا پیامبر دستور دادند در مکانی که تلاقی راه های کاروانیان بود(برکه غدیر) بایستند و سه روز منتظر بمانند و رفتگان برگردند و نرسیدگان برسند تا همه پیام مهمی که خدا دستور داده بود را بشنوند. آن مطلب مهم چیزی بود که با ابلاغ آن دین اسلام از نقصان خارج و کامل گشت و ارکان اسلام به عنوان یک دین تثبیت شد. و دشمنان از زوال اسلام مأیوس گشتند و خدا راضی شد:

الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلاتخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.(مائده 3)

امروز کفار از زوال دینتان مأیوس شدند پس از آنها نترسید و (از سرپیچی از من) بتر سید، امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و از اینکه اسلام به عنوان دینی کامل در آمد راضی شدم.

به دلایل زیر و با توجه به خطبه غدیر، و شأن نزول این آیات اعلان ولایت و وصایت و خلافت حضرت عی علیه السلام می باشد نه اعلان دوستی:

  1. این شرایط و اتفاقات حاکی از امری تازه و مهمی است، نه اعلان دوستی که بارها در قرآن با واژه «مودة فی القربی» و «رحماء بینهم»  ذکر شده ، و بار ها توسط پیامبر اکرم بر لزوم دوستی مومنان با یکدیگر تاکید شده است.
  2.  باتوجه به اینکه خداوند بار ها در قرآن کریم از دوستی با خویشاوندان پیامبر با واژه «مودة فی القربی» بدون مقدمه و شرایط، تاکید کرده بودند، اعلان دوباره آن، آنهم با این شرایط نمی تواند محتمل باشد.
  3. پیامبر اکرم فقط به اعلان ولایت ولفظ «مولا» اکتفا نکرده اند و جملات بسیاری در خطبه پیامبر در روز غدیر موجود است که بیان کننده صریح و بدون ابهام 1)خلافت و 2)امامت و 3)وصایت و 4)ولایت و 5)امارت و 6)اخوت علی علیه السلام است. کلماتی مانند وصیی، خلیفتی، امام من بعدی، امیرکم و اطیعوه و دیگر کلماتی که در زیر به آن اشاره می کنیم  و همه در خطبه غدیر وارد شده هیچگاه نشانگر اعلان دوستی نیست.
  4. خطبه پیامبر اکرم حدود سه ساعت به طول انجامیده و پر واضح است که فقط شامل جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» نیست و حاوی جملات بسیاری است که اعلان ولایت و وصایت و خلافت و امامت و امارت و اخوت به طور صریح و بدون هیچ اجمالی در آن ذکر شده است. کلماتی همچون: امیر، امیر المومنین، ولیکم بعدی، نَصَبَهُ لکم ولیا و اماما، فرض طاعته، ملعون من خالفه. امامکم بامر الله، هو الامام المبین،لا تضلو عنه و لا تنفروا منه و لاتستنکفوا عن ولایته. انه امام من الله، فاحذرو عن تخالفوه. فمن شک فی ذلک فقد کفر، و الشاک فینا فی النار. افضل الناس بعدی. هذا علیٌ  انصرکم لی و احقکم بی و اقربکم الی و اعزکم علَی. فاسمعوا لامره. تسلموا و اطیعوه و انتهوا لنهیه. صراط الله المستقیم. من کنت انا نبیه فعلی امیره. محله منی محل هارون من موسی. ولیکم بعد الله و رسوله. اکمل الله دینکم بامامته. هرکدام از این کلمات و عبارات به تنهایی برای اثبات عدم دوستی کافی است.
  5. پبامبر در خطبه فرموده اند که علی همان به پادارنده نماز است وکسی است که به یقین در حال رکوع زکات پرداخته است. «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکات و هم راکعون». بنابر این چون «ولی» در این آیه به معنی سرپرست می باشد، علی علیه السلام سرپرست است نه دوست.
  6. واژه «نصب» حاکی از دوستی نیست بلکه دلیل بر خلافت است.
  7. باید دقت کرد که لقب «امیر المومنین» هیچ ارتباطی با اعلان دوستی ندارد. چرا که پیامبر اکرم دستور دادند که به علی فقط با لقب امیر المومنین خطاب و سلام کنند. امیر به معنی فرمانده است که یک  از متعلقات آن سرپرستی از اشخاصی است که تحت امر فرمانده هستند.
  8. پیامبر اکرم در خطبه غدیر دستور دادند تا همگان از زن و مرد با امیر المومنین علی بیعت کنند. در صورتی که اعلان دوستی نیازی به بیعت گرفتن تک تک مردم ندارد. آنهم با این شرایط ویژه پرده ای بیفکنند و تشتی از آب آماده کنند تا زنان دست در تشت گذاشته و با ایشان بیعت کنند.
  9. «ولی» حقیقت در نزدیکی و قرب دارد. که ضمنا ما دو معنای برگرفته از آن را مورد برسی قرار داده ایم. لفظ «ولی» در عرب هم به معنی «دوست» و هم «سرپرست» به کار می رود که  به دلیل قرائن بسیار موجود در خطبه غدیر، ولی به معنی سرپرست می باشد.
  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

 

 

دکتر فیروز اصلانی:  استاد صریح اللهجه اصفهانی که تا چند سال گذشته که ورود خودروهای اساتید به داخل دانشگاه تهران آزاد بود، پیکان سفید رنگ وی در میان کمری دکتر کریمی، ماکسیمای دکتر مصلی نژاد، پرشیای دکتر رمضان زاده و 206 دکتر کولایی خودنمایی می کرد! شناختن دکتر اصلانی با لبخند همیشه بر چهره او، کار بسیار آسانی است.

از نکات جالب توجه کلاس های استاد تکرار هزارباره جملات مختلف در طول کلاس است! به طوری که اگر در جزوه نوشتن بسیار کند باشید، باز هم می توانید جزوه ای بسیار کامل از درس حقوق اساسی با قلم خود داشته باشید!

سرفصلهای مطالبی که دراین درس بررسی میشود عبارتند از: تقسیمات حقوق، کلیات حقوق، منابع حقوق اساسی، تعریف دولت وعناصر تشکیل دهنده دولت وانواع آن ودر نهایت بررسی انواع حکومتها.

 

 

 

صفحه اصلی در khamemnei.ir

 

 

 

 

  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

واکنش پیامبر(ص) به انحرافی درباره شاد زیستن

شفقنا-یکی از لذت ها، لذت شوخی است که در شادکامی و نشاط انسان نقش مهمی دارد. شوخ طبعی با ایمان منافات ندارد و الگویی که دین از زندگی ارائه می دهد، خالی از این موارد نیست، بلکه، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یکی از ویژگی های اهل ایمان را شوخ طبعی آنان می داند: «أَلْمُؤْمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ، وَ الْمُنافِقُ قَطِبٌ غَضِبٌ؛ مؤمن خوش برخورد و بذله گو است و منافق، اخمو و خشم جوست».(۱)

 

به گزارش شفقنا، با ورود اسلام به عنوان یک آیین زندگی به حجاز، برخی اهل ایمان، از اموری مانند خندیدن و مزاح کردن، دوری می کردند و زندگی را فقط در نماز و روزه و مناجات می دانستند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با این انحراف به مبارزه برخاست و رعایت میانه روی در این امر را سفارش کرد. حضرت فرمود: «إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم أُمازِحُکُم؛ همانا من هم بشری مثل شما هستم که با شما شوخی می کنم».(۲)

 

آن بزرگوار در خطاب دیگری می فرماید:

 

أَما إِنِّی اُصَلِّی وَ أَنامُ، وَ أَصُومُ وَ أَفْطِرُ، وَ أَضْحَکُ وَ أَبْکِی، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهاجِی وَ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی.(۳)

 

من، هم نماز می خوانم و هم می خوابم، هم روزه می گیرم و هم [در روز]غذا می خورم،

هم می خندم و هم گریه می کنم. پس کسی که از راه و روش من روی گرداند، از من نیست.

 

سیره حضرت این بود که وقتی در جمع دیگران بود، با خنده آنان می خندید. این مطلب را امام علی علیه السلام (۴) و دیگر اصحاب نقل کرده اند.(۵)

 

امام کاظم علیه السلام روایت می کند:

 

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَأْتِیهِ الْأَعْرابِیُّ فَیُهْدِی لَهُ الْهَدِیَّهَ ثُمَّ یَقُولُ مَکانَهُ أَعْطِنا ثَمَنَ هَدِیَّتِنا! فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله، وَ کانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: ما فَعَلَ الْأَعْرابِیُّ لَیْتَهُ أَتانا.(۶)

 

گاهی عربی بادیه نشین خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسید و هدیه ای برای ایشان می آورد و سپس می گفت: «پول هدیه ما را بده.» رسول خدا صلی الله علیه و آله می خندید و هرگاه اندوهگین می شد، می فرمود: «آن اعرابی چه می کند [الان کجاست]! ای کاش دوباره می آمد».

 

بنابراین، یکی از راه های کاهش اندوه، شوخی کردن و خندیدن است. یادآوری خاطرات خنده آور نیز سودمند و راه گشاست.

 

از این گذشته، سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین بود که دیگران را شاد می ساخت و این گونه از اندوه آنان می کاست. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

 

کانَ رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ أَصْحابِهِ إِذا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَهِ و

 

کانَ یَقُولُ: إِنَّ اللّه َ یُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فِی وَجْهِ إخْوانِهِ.(۷)

 

سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله این بود که وقتی یکی از اصحاب خود را غمگین می دید، او را به وسیله شوخی کردن، شاد می کرد و می فرمود: خداوند، نفرت دارد از ترش رویی فرد در چهره برادرش.

 

یونس شیبانی می گوید:

 

روزی امام صادق علیه السلام از من پرسید: «شوخی کردن نزد شما چه جایگاهی دارد؟» گفتم: اندک! حضرت فرمود: «فَلا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُداعَبَهَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلی أَخِیکَ وَ لَقَدْ کانَ رَسُولُ اللّه ِ یُداعِبُ الرَّجُلَ یُریدُ أَنْ یَسُرَّهُ؛ پس این گونه نباشید. بی گمان، شوخی از خوش اخلاقی است و بی شک، تو با این کار برادر خود را شاد می کنی. رسول خدا صلی الله علیه و آله با افراد شوخی می کرد و می خواست آنان را شاد کند».۸)

حدّ شوخی کردن

شوخی کردن، مرزهایی دارد که نباید از آن تجاوز کرد. جالب اینکه خروج از این مرزها، اثرگذاری معکوس دارد و موجب ناشادی می شود. به همین دلیل، شناخت این مرزها برای پاسداشت شادکامی مؤثر است.

 

الف) نخست باید توجه داشت که شوخی از مرز حق و صداقت خارج نشود. شوخی نباید به باطل کشیده یا به دروغ آلوده شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

 

لا یُؤْمِنُ عَبْدٌ الْإِیمانَ کُلَّهُ حَتّی یَتْرُکَ الْکِذْبَ فِی مِزاحِهِ.(۹)

هیچ بنده ای به تمام ایمان نمی رسد، مگر آنکه دروغ در شوخی را ترک کند.

به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با تعجب گفتند: «شما با ما شوخی می کنید؟» حضرت فرمود: «إِنِّی لا أَقُولُ إِلاّ حَقاً؛ ولی جز حق نمی گویم.»(۱۰) در جایی دیگر حضرت فرمود: «إنّی و إن داعَبتُکُم فلا أقولُ إلّا حَقّاً؛ هر چند با شما شوخی می کنم، ولی جز حق نمی گویم».(۱۱)

 

بدیهی است که اگر این شرط رعایت شود، شوخی کننده بازخواست نمی شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

 

إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ لا یُؤْخَذُ الْمَزّاحَ الصّادِقَ فِی مِزاحِهِ.(۱۲)

همانا خداوند، شوخی کننده ای را که صادق باشد، بازخواست نمی کند.

 

ب) مرز بعدی این است که شوخی نباید با مسخره کردن دیگران همراه باشد. ممکن است برخی با برداشتن وسایل دیگران با آنان شوخی کنند یا از راه ترساندن آنان، شاد شوند. رسول خدا صلی الله علیه و آله امتش را از این گونه شوخی ها نهی می کند و می فرماید:

 

لا یُأْخَذْ أَحَدُکُمْ مَتاعَ صاحِبِهِ لاعِباً وَ لا جادّا فَإِذا أَخَذَ أَحَدُکُمْ عَصا صاحِبِهِ فَلْیَرُدَّها إِلَیْهِ.(۱۳)

 

هیچ یک از شما کالای همراهش را چه به شوخی و چه جدی برندارد.

اگر عصای همراهش را برداشت، باید آن را به وی برگرداند.

عبدالرحمان بن ابی لیلی می گوید:

اصحاب پیامبر برای ما نقل کردند که روزی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حرکت می کردند که یکی از همراهان را خواب ربود. برخی رفتند و طناب وی را برداشتند. وقتی بیدار شد، بی تابی کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وقتی از این جریان آگاه شد، فرمود: «لا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یُرَوِّعُ مُسْلِماً؛ برای مسلمان جایز نیست که دل مسلمان دیگری را بلرزاند».(۱۴)

 

ابوالحسن که یکی از اصحاب بیعت عقبه و از اهل بدر است، می گوید:

با رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم که کسی برخاست و فراموش کرد کفش خود را بردارد. کسی آن را برداشت. صاحب کفش برگشت و گفت: کفش هایم کجاست؟ مردم به او گفتند: ما آن را ندیدیم! رسول خدا صلی الله علیه و آله بی درنگ فرمود: اینجاست. و سپس فرمود: فَکَیْفَ بِرَوْعَهِ الْمُؤْمِنِ؛ چگونه توانستید دل مؤمنی را بلرزانید؟» گفتند: ای رسول خدا، از سر شوخی چنین کردیم. حضرت در پاسخ آنان دو یا سه بار فرمود: «فَکَیْفَ بِرَوْعَهِ الْمُؤْمِنِ؟ چگونه توانستید دل مؤمنی را بلرزانید؟»(۱۵)

 

نعمان بن بشیر می گوید:همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که کسی روی مرکبش خوابید. کسی رفت وتیری از او برداشت که ناگاه بیدار شد و ترسید. رسول خدا صلی الله علیه و آلهمتوجه شد و فرمود: «لا یَحِلُّ لِرَجُلٍ أَنْ یُرَوِّعَ مُسْلِماً؛ برای هیچ کس روا نیست که دل مسلمانی را بلرزاند».(۱۶)

 

ج) مرز سوم، شوخی با نامحرم است. شوخی با نامحرم، زمینه را برای گناه فراهم می سازد. ازاین رو، باید از آن پرهیز کرد. اگر هزینه یک شوخی، دست زدن به گناه باشد، ارزش آن را ندارد که انجام شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید:

مَنْ فاکَهَ امْرَأَهً لا یَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَهٍ کَلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عامٍ [فِی النّارِ] وَ الْمَرْأَهُ إِذا طاوَعَتِ الرَّجُلَ فَالْتَزَمَها و أَصابَ مِنْها فاحِشَهً فَعَلَیْها مِنَ الْوِزْرِ ما عَلَی الرَّجُلِ.(۱۷)

کسی که با زنی نامحرم شوخی کند، به خاطر هر کلمه ای که در دنیا با او سخن گفته است، هزار سال در دوزخ حبس می شود و اگر زن هم از آن مرد پیروی و با او همراهی کند و عمل زشتی رخ دهد، همانند گناه مرد بر او نیز خواهد بود.

 

د) مرز چهارم، زیادی شوخی و خنده است. هر چیزی از جمله شوخی و خنده، اگر از حدّ خود بگذرد، پی آمدهای ناگواری خواهد داشت و در نتیجه، سطح کلان شادکامی را به خطر می اندازد. ازاین رو، رسول خدا صلی الله علیه و آله با اشاره به پی آمدهای آن، مردم را از آن نهی می کرد. بی شک، این نه شادی ستیزی، بلکهپاسداشت شادکامی است. آن حضرت در حدیثی می فرماید: «کَثْرَهُ الْمِزاحِ یَذْهَبُ بِماءِ الْوَجْهِ؛ شوخی زیاد آبرو را می برد».(۱۸)

در حدیثی دیگر می فرماید:

 

مَنْ کَثُرَتْ دُعابَتُهُ ذُهِبَتْ جَلالَتُهُ، وَ مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ ذُهِبَ وَقارُهُ.(۱۹)

 

کسی که بازی و شوخ طبعی اش زیاد باشد، صلابت او از بین می رود و کسی که زیاد شوخی کند، وقارش از بین می رود.

طبیعی است که چنین شخصی ارزش و جایگاه اجتماعی اش را نیز از دست می دهد: «مَنْ مَزَحَ اسْتُخِفَّ؛ کسی که (زیاد) شوخی کند، ناچیز شمرده می شود».(۲۰)

شوخی زیاد، پی آمدهای ضدشادکامی دیگری نیز دارد که پیامبر در حدیثی به آنها چنین اشاره کرده است:

 

إِیّاکُمْ وَ الْمِزاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِبَهاءِ الْمُؤْمِنِ وَ یَسْقُطُ مُرُوءَتَهُ وَ یَجُرُّ الْغَضَبَ.(۲۱)

 

از شوخی (زیاد) بپرهیزید که آبروی مؤمن و جوانمردی اش را از میان می برد و خشم را در پی دارد.

بر همین اساس، به حضرت علی علیه السلام چنین سفارش می کند: «یا عَلِیُّ! لا تَمْزَحْ فَیَذْهَبَ بَهاؤُکَ؛ ای علی! (زیاد) شوخی نکن که هیبت تو را می برد».(۲۲)
___________________________________________________
پی نوشت:

۱- حسن بن علی حرانی، تحف العقول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۴ه_ . ق، ص ۴۹؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۱۵۵.

۲- الجامع الصغیر، بیروت، دارالفکر، ج ۱، ص ۳۹۴، ح ۲۵۷۹؛ متقی هندی، کنزالعمال، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی، ج ۳، ص ۶۴۸ .

۳- اصول کافی، ج ۲، ص ۸۵، ح ۱؛ محمدحسین طباطبایی، سنن النّبی، بیروت، مؤسسه البلاغ، ۱۴۴۰ ه_ . ق، ص ۱۱۴.

۴- شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه السلام، تهران، منشورات جهان، ج ۱، ص ۳۱۹.

۵- الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج ۱، ص ۳۷۲؛ احمد بن عبدالله اصبهانی، حلیه الاولیاء، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۳۸۷ ه_ . ق، ج ۵، ص ۱۸۷.

۶- اصول کافی، ج ۲، ص ۶۶۳، ح۱.

۷- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، ج ۸، ص ۳۲۱؛ زین الدین عاملی، کشف الریبه، تهران، مکتبه مرتضویه، بی تا، ص ۸۲؛ سنن النبی، ص ۱۲۸.

۸- کافی، ج ۲، ص ۶۶۳، ح ۳.

۹- کنزالعمال، ح ۸۲۲۹ و ۹۰۲۴.

۱۰- سنن الترمذی، بیروت، داراحیاء التراث، ج ۳، ص ۲۴۱، ح ۲۰۵۸؛ تاریخ بغداد، مدینه، المکتبه السلفیه، ج ۳، ص ۱۱۷؛ تنبیه الخواطر، بیروت، دارالتعارف، ج ۱، ص ۱۱۱؛ مکارم الاخلاق، قم، جامعه مدرسین، ص ۲۱.

۱۱- الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۴۰۲، ح ۲۶۲۹؛ کنزالعمال، ج ۳، ص ۶۴۸.

۱۲- الفردوس، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص ۱۶۶، ح ۶۱۶.

۱۳- الادب المفرد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ص ۸۲، ح ۲۴۱؛ المعجم الکبیر، بیروت، دار احیاء التراثالعربی، ج ۷، ص ۱۷۲.

۱۴- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۴، ح ۱.

۱۵- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۴، ح ۵.

۱۶- الترغیب و الترهیب، بیروت، دارالفکر، ج ۳، ص ۴۸۳، ح ۲.

۱۷- ثواب الاعمال، تهران، مکتبه الصدوق، ص ۳۳۴، ح ۱؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ج ۷، ص ۲۱۳. سی دی ۵/۲ نور

۱۸- روضه الواعظین، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ص ۴۵۹.

۱۹- کنزل العمال، ح ۴۴۰۱۶.

۲۰- الفردوس، ج ۲، ص ۴۱۷، ح ۳۸۵۰.

۲۱- الفردوس، ج ۱، ص ۳۸۳، ح ۱۵۴۱.

۲۲- من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ج ۴، ص ۳۵۵.

انتخاب شفقنا از کتاب  کتاب شادکامی از دیدگاه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)

انتهای پیام

fa.shafaqna.com

 


  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

حتما پس از جستجویی زیاد در وبلاگ ها و سایتها از یافتن فایل باکیفیت و البته کامل مرحوم تسویه چی خسته و نا امید شده اید. چون اذان هایی که از ایشان در اینترنت منتشر شده ناقص(الله اکبر اول آن ناقص است) است و بی کیفیت. 

اما خبر خوب این است که وبلاگ تادیه صوت کامل و با کیفیت آنرا برای شما قرار داده تا ان شاء الله استفاده نمایید. یاعلی



Related image

  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

بخشی از وصیت نامه شهید حججی:

از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید...همیشه الگوی خود را حضرت زهرا و زنان اهل بیت قرار دهید؛

بخشی از وصیت نامه شهید حججی در مورد حجاب

همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید، آن زمانی که حضرت رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند:
غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان

چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز...


  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

در پی انتشار دابسمش مسعود مقتدری، مدافع حرمی که سلاح رزمندگان اسلام را تبدیل به گیتار نمود، وبلاگ تأدیه انتقاد سخت حاج حسین یکتا از بسیج دانشجویی، در رابطه با قرآن نخواندن و گوش دادن به موسیقی توسط ایشان را منتشر می کند:

 

 

 

«چقدر با قرآن رفیقید؟! چقدر قران توکیف ها و جیب ها تونه؟! هی کتاب خاک های نرم کوشک می خونیم... . آقا در بسیج دانشجویی موسیقی عادی شده. اسمش را هم گذاشته اند مجاز، اسمش را هم گذاشته اند پاپ، یا کوفت و زهر مار. مجاز شجریانش برات حرامه. برادر من وقتی دارن همه می زنن به کوس بی غیرتی و بی دینی، توحق نداری غیر مناجات چیز دیگه گوش کنی. تو اگر مناجات گوش کنی، [به درگاه الهی] گریه بکنی، شیون کنی، فریاد کنی، شب تا صبح زجّه بزنی به درگاه خدا، الا ما رحم ربی...[آنوقت خدا به تو رحم می کند]. خدا به کودوماتون رحم کنه خاک به سرها! خدا به کودوماتون رحم کنه! آخه چقدر ما پوست کلفتیم؟؟؟؟! چقدر ما خابمون برده؟؟؟؟!»

 

 

 

 

 

دانلود انتقاد سخت حاج حسین یکتا از بسیجی نمایان

 

 

 

 

 

 

انتقاد حاج حسین یکتا از بسیجی نمایان

 

بخشی از وصیت نامه شهید حججی

بخشی از وصیت نامه شهید حججی:

 

 

 

از همه ی مردان امت رسول الله می خواهم فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید؛ همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهداء درس بگیرید... .

 

 

 

پ.ن:

 

 

شنیدن موسیقی های جلف و دارای مضامین نامناسب و بعضا حرام، در شأن مدافع حرم نیست. اینکه مدافع حرم ادای گیتار زدن را در بیاورد آن هم با سلاحی که برای ما مقدس است، در شأن مدافع حرم نیست.

 

 

این مدافع حرم بهتر بود بجای موسیقی، مداحی یا مولودی می خواند.

 

 

یاد دارم که حاج حسین یکتا به بسیج دانشجویی توبیخ کنان گفت: «مجاز شجریانش برای شما حرام است... توحق نداری غیر از مناجات چیز دیگری گوش کنی».

 

 

آیت الله مجتبی طهرانی فرمودند: لاابالی گری ایمان را از دل میراند.(منبع: سلسله جلسات اخلاق و معارف اسلامی، اهداف قیام امام حسین: دین و دینداری)

 

پ.ن.2:

 

 

 

یکی از القاب امام زمان علیه السلام «حق جدید است» در زیارت ایشان می خوانیم: السلام علی الحق الجدید. یعنی زمانی که ایشان می آیند، آنقدر احکام دین تحریف شده که مردم فکر می کنند دین جدید آورده است.

 

 

 

 

  • ۰
  • ۰

برای نمایش در سایز اصلی روی عکس کلیک کنید

مقایسه انقلاب اسلامی با زمان شاه

  • hosain hosaini
  • ۰
  • ۰

زیارت مخصوصه ی امام علی النقی الهادی علیه السلام

دانلود صوت زیارت


السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سِرَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبْلَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا آلَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَقَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ الْأَنْوَارِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا زَیْنَ الْأَبْرَارِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَلِیلَ الْأَخْیَارِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عُنْصُرَ الْأَطْهَارِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ الرَّحْمَنِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رُکْنَ الْإِیمَانِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَى الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ الصَّالِحِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلَمَ الْهُدَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حَلِیفَ التُّقَى السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ،


سلام بر تو اى ابا الحسن على بن محمّد، امام پاک و راهنما و نور تابان و رحمت و برکات خدا بر تو باد، سلام بر تو اى برگزیده خدا، سلام بر تو اى سرّ خدا، سلام بر تو اى ریسمان خدا، سلام بر تو اى خاندان خدا، سلام بر تو اى منتخب خدا، سلام بر تو اى برگزیده خدا، سلام بر تو اى امین خدا، سلام بر تو اى حق خدا، سلام بر تو اى حبیب خدا، سلام بر تو اى نور نورها، سلام بر تو اى زیور نیکان، سلام بر تو ای چکیده خوبان، سلام بر تو اى عنصر پاکان، سلام بر تو اى حجت رحمن، سلام بر تو اى اساس ایمان، سلام بر تو اى مولاى مؤمنان، سلام بر تو اى سرپرست شایستگان سلام بر تو اى پرچم هدایت، سلام ب رتو اى هم پیمان تقوا، سلام بر تو اى ستون دین سلام بر تو اى فرزند خاتم پیامبران،


السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْأَمِینُ الْوَفِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الرَّضِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الزَّاهِدُ التَّقِیُّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا التَّالِی لِلْقُرْآنِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُبَیِّنُ لِلْحَلالِ مِنَ الْحَرَامِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّرِیقُ الْوَاضِحُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّجْمُ اللائِحُ أَشْهَدُ یَا مَوْلایَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَنَّکَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی بَرِیَّتِهِ وَ أَمِینُهُ فِی بِلادِهِ وَ شَاهِدُهُ عَلَى عِبَادِهِ،


سلام بر تو اى فرزند آقاى جانشینان، سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا، سرور بانوان جهانیان، سلام بر تو اى امین وفادار، سلام بر تو اى پرچم خشنود، سلام بر تو اى زاهد باتقوا، سلام بر تو اى حجت بر همه خلق، سلام بر تو اى تلاوت کننده قرآن، سلام بر تو اى بیان کننده حلال از حرام سلام بر تو اى سرپرست خیرخواه، سلام بر تو اى راه روشن، سلام بر تو اى ستاره درخشان.

گواهى میدهم اى مولایم، اى ابا الحسن که تویى حجت خدا بر خلق، و جانشین او در میان آفریدگان، و امین او در شهرها، و گواه او بر بندگان،


وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ کَلِمَةُ التَّقْوَى وَ بَابُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ الْمُبَرَّأُ مِنَ الْعُیُوبِ وَ الْمُخْتَصُّ بِکَرَامَةِ اللَّهِ وَ الْمَحْبُوُّ بِحُجَّةِ اللَّهِ وَ الْمَوْهُوبُ لَهُ کَلِمَةُ اللَّهِ وَ الرُّکْنُ الَّذِی یَلْجَأُ إِلَیْهِ الْعِبَادُ وَ تُحْیَا بِهِ الْبِلادُ وَ أَشْهَدُ یَا مَوْلایَ أَنِّی بِکَ وَ بِآبَائِکَ وَ أَبْنَائِکَ مُوقِنٌ مُقِرٌّ وَ لَکُمْ تَابِعٌ فِی ذَاتِ نَفْسِی وَ شَرَائِعِ دِینِی وَ خَاتِمَةِ عَمَلِی وَ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ وَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاکُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ مُؤْمِنٌ بِسِرِّکُمْ وَ عَلانِیَتِکُمْ وَ أَوَّلِکُمْ وَ آخِرِکُمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی [وَ السَّلامُ عَلَیْکَ ] وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ.


و گواهى مى دهم که تویى کلمه تقوا، و دروازه هدایت و رشته استوارتر، و حجّت بر هرکه بر زمین و در زمین است، و گواهى می دهم که تویى پاک از گناهان، و مبرّاى از عیوب، و اختصاص یافته به کرامت خدا، و تکریم شده به برهان خدا، و کسى که کلمه خدا به او بخشیده شده، و پایه اى که بندگان خدا به او پناه مى برند، و شهرها به وسیله او زنده مى شود، و گواهى مى دهم اى مولایم که من نسبت به تو و پدرانت و فرزندانت، داراى یقین و اقرار و تابع شمایم، در کنه وجودم و احکام دینم، و سرانجام کارم و بازگشتگاه و منزلم، و دوستم با کسیکه شما را دوست بدارد، و دشمنم با آنکه شما را دشمن بدارد، مؤمنم به نهان و آشکار و آغاز و انجام شما، پدر و مادرم به فدایت، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.


ترجمه استاد حسین انصاریان


  • hosain hosaini